++ بعضی وقتا ن خونوادت ن صمیمی ترین دوستات ن خودت حوصله چند کلمه حرف زدن رو باهات ندارن

اونوقت تو این وسط یا باید واسه دردات رسما ب فاک بری یا اینکه هر چی درد داری به دشمن خونیت بگی!!!

جواب میده درداتون رو به دشمنتون بگید و .....!!!

++ از خودم حالم بهم میخوره از اینکه دخترم از اینکه دختر بودن تو این دنیا یعنی آخرش رفتن یه کیر لای پات!!!! 

++ دارم وب گردی میکنم رفتم تو چن تا وب اینقد فحش رکیک ب خواهر و مادر هم دادن .... آخه احمقا زورتون

رو تو این دنیای مجازی خالی میکنید؟؟؟ واقعا بدبختید .... کم کم داره حالمم از وب نویسی بهم میخوره....

++ مخاطب خاص داریم کم کم ب زمان ریدن من بهت و قهوه ای شدن جنابالی نزدیک میشویم !!!

++ ی روزی خیلی خوب بودم سرم به کار خودم بود تنها عشق زندگیم پدر و مادرم بودن بچه درسخون کلاس

از اونا ک هیچکس به گرد پاش نمیرسد ... مهربون ....رفیق صمیمی خدا بودم...گذشـــــــــت!!!

گذشــــــت اون روزا تو حرفا بــــودم حرف اول!!! از تابستون سال سوم راهنمایی خیلی شیک و مجلسی ب فاک 

رفتم.... حالا خدا رو گم کردم عشق و اعتماد پدر و مادرم تو زندگیم از بین رفته بچه درسخون بودن که بهتره 

حرفشو نزنم  مهربونی جاشو داده به سگی بودن و حال بهم زن ... از عشق و دوست داشتن متنفرم از سکس

و حرفای سکسی حالم بهم میخوره از اینکه یه دخترم حالم بده به خودم شک دارم و .....

دلم فقط مرگ میخواد..... همه زندگی من نفرته از کسایی که یه روزی عاشقانه میپرستیدمشون.....

++ تو شهر خودم هیچکسی به چشم اون دختر خوبه قبلنا نگام نمیکنه ....

++ پدر و مادرم بخاطر هرزگی هام آواره یه شهر دیگه شدن.....

++خودم که الان فقط خدا میدونه چه وضعیت نکبت باری دارم....اوووووووووق

++ چرا خدا چرا این همه بدبختی چرا ؟؟؟؟ کی میخوای جوابمو بدی؟؟؟؟؟

 



نظرات شما عزیزان:
برچسب‌ها:
<-TagName->

+ تــاریـخ پنج شنبه 8 / 12برچسب:, ساعـت 9 به قـلـم بی نام و نشون |